بی دندون مامان..
نقاشی محمد جواد
بهار90
جون...
کم خونی
امروزمن وتو بابایی رفتیم آزمایشگاه الهی مامان فدات بشه دیدی چه جوری خونتو تو شیشه کردن ان شاالله هر چه زودتر این داستان کم خونی تو هم تموم شه از دست این دکتر رفتن وشربت آهن خوردنخلاص بشی. ...
نویسنده :
مامان صبا
15:07
ماهه نهم بارداری
دیگه شبا برای خواب مشکل داشتم دوست داشتم هر چه زودتر فارغ بشم. 24/09/86سونوگرافی رفتم بیمارستانی که قرار بود زایمان کنم تو خیابون شریعتی (زرگنده)بیمارستان جواهری پیش دکتر سیروس واحدی این سونوگرافی برای مشخص کردن نوع زایمان بودکه خوشبختانه بچه در وضعیتbrecchبود ونوع زایمان در صورتی که نچرخه سزارین بود بعد جواب آزمایش را بردم پیش دکتری که قرار بود پسرم را به دنیا بیاره خانم دکتر نرجس صدیق پور دکتر تاریخ بستری را زد برای جمعه30/09/86عید قربان و شب یلدا ساعت 8شب وتاریخ عمل را شنبه 01/10/1386 11/ذیحجه/1328روز اول زمستان 22/دسامبر12/2007 &nb...
نویسنده :
مامان صبا
1:30
ماه هشتم بارداری
بابا جون رحمان مامان جون مرضیه اومدند تهران برای خرید سیسمونی من و بابا قاسم هم رفیم کمد و تختخوابتو mdfصورتی ملایم گرفتیم بقیه ست سیسمونی رو سرمه ای خلاصه یک هفته خرید سیسمونی طول کشید. در تاریخ21/09/21جشن سیسمونی گرفتیم. ...
نویسنده :
مامان صبا
1:24
مشخص شدن جنسیت(7ماهگی)
در تاریخ 07/07/1386سونوگرافی به شرح زیر بود»: weight:1100-+100gr sex:male از اون وقت دیگه محمد صدات میکردم باهات حرف میزدم ...
نویسنده :
مامان صبا
1:21
هفته بیستم بارداری
دوتا آزمایش خانم دکتر فصیحی نوشت انجام دادم آزمایشگاه نیلو خیابان ولیعصر سندرم داون و هپاتیت و ایدز از اینجور چیزا یه سری اسید فولیک ویتامین تجویز کرده بود میخوردم هر روز سوره یوسف را میخوندم خربزه به انار کندر قرص امگا3 می خوردم. یادم رفت بنویسم بعد امتحانتم رفتم شاهرود پیش مامان جون مرضیه ننجون فاطمه رو برده بودند بیمارستان رفتیم ملاقات روزای پایانی عمرش بودپاک و معصوم در انتظار مرگ خلاصه 19تیر فوت شد من در مراسم شرکت کردمولی همه جوره مراعات حال تو رو کردم تو مردادماه چهلم بود شرکت کردیم بعد راهی شمال شدیم تفریحی 3روزه برای عوض شدن حالمون مسافرت خوبی بود ولی آخرین مسافرت دوران بارداریم بودتو مهر که عید فطر بود سال نو ننجو...
نویسنده :
مامان صبا
1:19